معنی خان امیر - جستجوی لغت در جدول جو

خان امیر

لغت نامه دهخدا

(اَ)

ده کوچکی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 70 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و بر سر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه واقع است و 25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)

لغت نامه دهخدا

خانه خمیر

(نَ / نِ خَ)

خانه خراب، فحش گونه ای است که بکسی میدهند مقابل ’خانه آباد’

لغت نامه دهخدا

تاج امیر

(اَ)

دهی از دهستان خاده بخش دلفان شهرستان خرم آباد. 15 هزارگزی جنوب خاوری نورآباد 15 هزارگزی جنوب خاوری راه خرم آباد به کرمانشاه. جلگه، سردسیر مالاریائی، 360 تن سکنه، آب از سراب سیاره. محصول: غلات، تریاک، توتون، لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری. راه آن مالرو است. ساکنین از طایفۀ خاده میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)

لغت نامه دهخدا

مال امیر

(اَ)

مال الامیر. ایذه. ایذج. در نوزده فرسنگی مشرق شوشتر و آن قصبۀ مرکزی بختیاری است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ثم سافرنا من مدینه تستر... و وصلنا الی مدینه ایذج و تسمی ایضاً مال الامیر. (ابن بطوطه، یادداشت ایضاً). و رجوع به مالمیر و ایذه و ترجمه سفرنامۀ ابن بطوطه ص 184 شود

لغت نامه دهخدا

خانمیر

دهی است از دهستان دره کوه بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 15 هزارگزی خاوری چقلوندی و ششهزار گزی جنوب راه شوسۀ خرم آباد به چقلوندی، ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و مالاریایی، دارای 120 تن سکنه که شیعی مذهب و لکی و لری و فارسی زبانند، این ده از چشمۀ ده تپه دارتوت مشروب میشود، محصولاتش غلات و صیفی و لبنیات است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند، از صنایع دستی زنان فرش و سیاه چادر بافی است، راه مالرو و ساکنین از طایفۀ بیرالوند بوده و زمستان به قشلاق میروند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)

لغت نامه دهخدا

مال امیر

ایذه نام جایی است

فرهنگ لغت هوشیار

معنی خان امیر - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما